سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/2/18
8:29 عصر

خدایا

بدست الهام بانـــو

خدای خوبم 
میدونم هر وقت کاری باهات دارم قیافه ام  مظلوم میشه
هر وقت کاری باهات دارم یادم میاد که هستی که مهربونی... که خدای منی

خدایا منو عاشق خودت کن تا همیشه به یادت باشم
خدایا بهم یاد بده که چطور بهت عشق بورزم

دیشب دوستی میگفت بعضی وقتا دو رکعت نماز به نیت عشق بخون
برای خود خدا... برای اینکه عاشقش شی

خدایا کی میشه منم بشم مثل چمران
از فراقت بسوزم

خدایا 
این روزا دارم منجمد میشم
دارم دور میشم
کمکم کن خدای خوبم

دیدن این عکس بهم آرامش میده !

.
.
.
.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

89/2/15
11:55 صبح

آقا دلم تنگه بخدا!

بدست الهام بانـــو

آقای خوبم!
همه اونایی که آرزوشونه برن کربلا
اگه جور نشه
اگه دلشون بگیره
میان پیش شما
میان پیش شما و آروم میگیرن
از شما میخان که بتونن برن

آقای خوبم! 
من هنوز تو آرزوی اومدن به حرم شما موندم
دیگه چه برسه برم کربلا
واسه اومدن پیش شما پیش کی برم بگم تا بتونم بیام؟

آقا، این همه آدم.... چرا من یکی از اینا نباشم؟

89/2/14
3:37 صبح

افتخارم اینه که مسلمان ایرانیم!

بدست الهام بانـــو شنگول و منگول، هویت، مسلمان ایرانی، افتخار، کالای ایرانی

باید یه واچپست  تحویل میدادیم که بهه رشته تحصیلیمون ربط داشته باشه.
هر کسی یه چیزی رو انتخاب کرده بود... خیلی ها فیلم مستند راجع به بیوتکنولوژی دیده بودند و مقاله نوشته بودند، بعضیا راجع به ژنتیک و صحنه جرم، بعضیا راجع به بیوتکنولوژی و کشاورزی... بعضیا هم راجع به رویدادهای جدید بیوتکنولوژی...
من عنوان واچپستم رو گذاشتم " شنگول و منگول " و مقاله ای راجع به حیوانات تراریخته (transgenic animal) نوشتم. موقعی که برای ارائه مقاله ام رفتم ، مطمئن بودم همه تعجب خواهند کرد. وقتی عکس این دو بزغاله روی صفحه پروژکتور نمایش داده شد، با افتخار گقتم: "...و این هم شنگول و منگول". حس خیلی خوبی بهم دست داد. وقتی برام کف زدند ، احساس کردم برای هویتمه... فکرشو نمیکردم که استاد اینقدر استقبال کنه.
خیلی ها باورشون نمیشد  که ایران همچنین فناوری داشته باشه. با تعجب می پرسیدند: "پس چرا ما چیزی نشنیدیم تو اخبار؟؟؟"
گفتم: خب برای اینکه همه همه نمیتونن پیشرفت ایران رو ببینند... یا تحریفش میکنن یا سانسور.

این دو بزغاله نوزدهم دی ماه در پژوهشگاه رویان متولد شدند..نخستین حیوانات تراریخته یا همان ترنس‌ ژن خاورمیانه در پژوهشگاه رویان متولد شده‌اند و به دنبال سه سال تلاش در زمینه تولید حیوانات تراریخته، پژوهشگاه رویان موفق به تولید دو بزغاله تراریخته حاوی فاکتور 9 انعقادی خون انسان شد.

خدا رو هزارمرتبه شکر میکنم که مسلمان ایرانی هستم.
اگر همه هموطن های من به ارزش کشوری که داریم پی ببرند، هیچ کس نمی تونه پاشو از گلیم خودش درازتر کنه و حرف نامربوط بزنه...
اگر به تولیدات و حصولات کشورمون بها بدیم و همدیگر رو ترغیب کنیم که " ایرانی، ایرانی بخر" موجب دلگرمی تولیدکننده ها میشه. اگر تولیدکننده هامون به مردم کشورشون احترام بزارن و محصولات خوب با کیفیت خوب وارد بازار کنند، مردم هم ترغیب میشن ایرانی بخرن.

خیلی هامون غرب زدگی تو فکرامون هست اما حواسمون نیست. همینکه یه جنس ایرانی رو بی اعتنا از کنارش رد میشیم و به خارجیه که می رسیم کلی بَه بَه و چَه چَه سر میدیم،نشون میده توی شخصیت و شناخت هویتمون مشکل داریم.
گیرم که جنس ایرانی بد باشه، اما اگر فرهنگ خرید کالای ایرانی توی جامعه رایج شه، کم کم تولید کننده ها هم کیفیت رو بالا و بالاتر می برند، چون تامین میشن هم مادی و هم معنوی.

خیلی ها رو میشناسم از اطرافیان و فامیل وقتی خبر یه پیشرفت رو بهشون میدی یا یه محصول ایرانی رو نشونشون میدی، سریع شروع میکنن به مسخره کردن... حتی یه کم همت نمیکنن ببینن چیه...
اما من وقتی میرم تو فروشگاهی برای خرید، همین که شیشه ی خیارشور نمکین یا 1&1  رو میبینم سریع میگیرم تو دستم با یه غروری یه چند ثانیه ای نگاهش میکنم و بعد میندازم تو سبد . یا وقتی محصولات مانی با اون بسته بندی شیکش میبینم، دوست دارم مدتها بایستم و جمله " صنع فی ایران made in Iran" رو نگاه کنم... گاهی اوقات هم طوری میگیرم که بغل دستیم که داره خرید میکنه ببینه.:دی
هیچ وقت یادم نمیره وقتی که کالباس جونیکا آمل رو تو فروشگاه دانشگاه دیدم نزدیک بود از خوشحالی ذوق مرگ شم.


جا هایی که چشم و هم چشمی زیاده باید سعی کنیم با خرید و مصرف محصولات کشورمون، پیامی رو انتقال بدیم. مثلا وقتی یه دختر میخواد بره خونه بخت، مامان و باباهه خودشونو به آب و آتیش میزنن تا بهترین و معروفترین محصولات خارجی برای جهیزیه دخترش فراهم کنن که به بقیه بگن " ما اینیم!"
من اگه باشم همه رو از دم ایرانی میگیرم:دی.(هرچند که با جهیزیه دادند مخالم چون معتقدم یه بدعته)
اینجوری یه پیام انتقال داده میشه، اینکه خوشبختی یه دختر مسلمان ایرانی توی خرید کالاهای خارجی و بعضا صهیونیستی نیست. 
اینکه باعث شیم توی فلان کشور موقعیت شغلی برای مردم اون کشور فراهم شه و توی ایران خودمون با نخریدن کالای ایرانی، موجب ورشکست شدن کارخونه شیم ظلمه به خدا....

اگه هدف مون از زندگی کردن مقدس باشه ، همه کارامون مقدس میشه.... برای همه کارامون حتی خرید کوچکترین چیزها دلیل و هدف مقدس خواهیم داشت.
خدایا منو جزو این آدم ها که هدف مقدس دارن قرار بده
آمین

89/2/9
7:0 عصر

فاطمیه

بدست الهام بانـــو

فاطمیه از راه رسید. من رخت عزا به تن کردم. مشکیِ مشکی

مرا می بینی و مثل همیشه با طعنه میگویی: باز شهادت کدوم امامتونه؟
من مثل همیشه ترجیح می دهم جوابت را ندهم
و تو مثل همیشه به دنبال چیزی هستی که اعتقاداتم را زیر سوال ببری... ناراحتم کنی... دلم را بشکنی
اما نمی دانی دلی که در این را شکسته شود چه خریدار بزرگی دارد
حرف هایت مانند نیش زنبور است... احساساتم را خدشه دار میکند... سعی میکنی با شبهه هایت مرا متزلزل بسازی
اما من متوسل میشوم... آری.. همان توسلی که تو شرک میخوانی اش.
نمی دانم مشکلت چیست... وقتی من به بزرگان و مذهب و اعتقاداتت بی احترامی نمی کنم، تو چطور به تمام اعتقادات و دوست داشتنی هایم توهین میکنی؟ تو که مرا دوست خود می دانی چطور از عصبانی شدن من خوشت می آید، تو که مرا دوست خود می دانی چطور می پسندی با هم جر و بحث کنیم؟
بقیه دوستان از راه می رسند. یکی می پرسد: چیه؟ امروز یه دست مشکی پوشیدی؟
تو خوشحال که یک نفر از راه رسیده که حرف تو را میزند و من فقط لبخند تحویلش میدهم.
تو راضی نمیشوی. آرام در گوشش چیزی میگویی . فکر میکنی حواسم نیست. او هم میخندد و آرام میگوید: می دانم
بعد بر میگردد و به من می گوید: نکنه بخاطر قورباغه ی دیروز آزمایشگاه است که تشریح اش کردیم؟
نمی دانم چه بگویم...
من که نماینده مذهبم در جمع شما هستم باید محتاط باشم روی اخلاقم, حرف زدنم، عملم
بحث را عوض میکنم . اما تو هنوز راضی نشده ای
فکر میکنی یا این عملت، با این حرف هایت باعث میشوی دیگر عزا نگیرم
اما چه عزاداری زیباییست.
به حضرت زهرا هم میگفتند اینقدر گریه نکن
یا شب ، یا روز
بیت الاحزان را ساخت... اما عزاداری اش را رها نکرد...
آخر عزاداری ما پیام دارد... پیامش را شاید تو نفهمی
اما کسانی که از آنها پیروی میکنی خوب میدانند
و چون خاری در چشمشان است...
بعد از کلاس، وقت ناهار می آیی کنارم و می گویی: نگفتی امروز شهادت کدوم امامتونه؟
آرام میگویم: مادر امامان
با لحن مسخره ای می گویی: اِ حضرت زهرا هم شهید شده
دیگر تحمل ندارم. بغض گلویم را فشار می دهد. با چشم هایم حرف میزنم اما تو نمیتوانی بفهمی
حیف اسم زیبایت که هم اسم این بانو هستی اما نمیدانی بین در و دیوار چه خبر بوده
نگذاشته اند تا حقیقت تاریخ را بدانی...
هر چه خود دوست داشته اند به تو گفته اند
تو چه میدانی درد یک بچه شیعه چیست
تو که مدعی هستی آخر اسلامی، تو که برای هر بحثی یک آیه قرآنی مثال می آوری، تو که آرزوی رفتن به خانه خدا در سر داری، حقیقت را هنوز نیافته ای.
توکه از ایرانی بودن خود ناراحتی چرا که مانند مردمان دوران جاهلیت فکر میکنی عرب نژاد برتر است، تو که عرب بودن را مساوی مسلمان بودن میدانی
تو چه میدانی من چه میگویم...
ناچارم سکوت کنم...
باید سکوت کنم
محکوم به سکوتم
اما باز هم مشکی میپوشم.... باز هم زیر لب نوحه میخوانم... هر چقدر هم تو خوشت نیاید... 
این استراتژی ماست

 

آقا جان پس کی میایی تا حق مادرت- فاطمه (س)- را پس بگیری. کی می آیی تا باغ  فدک را آباد نمایی.

یا صاحب الزمان یک جهان در انتظار توست.آقا جان شیعه ها تا تو نیایی سر و سامانی ندارند.

اگر همه حقیقت شهادت حضرت زهرا (س) را میدانستند، اسلام یکپارچه ی یکپارچه میشد.

یا صاحب الزمان باز آی که بی تو زندگی سخت است.

کاش فردا بیایی!


اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا و حبیب قلوبنا و نور اعیننا نائب المهدی امامنا الخامنه ای حتی یصل فرج مولاناالمهدی(عج)اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم و جعلنا من شیعتهم و العن اعدائهم اجمعین



89/2/3
9:39 عصر

یا زهرا (س)

بدست الهام بانـــو

هر چقدر هم شبهه وارد کنند

هر چقدر هم مذهبم رو نقد کنند
حتی اگه هم تحت تاثیر قرار بگیرم
وقتی یاد دری میوفتم که داره میسوزه 
به اعتقاداتم بیشتر پایبند میشم


   1   2      >