پيام

الهام بانو
88/11/23

+ برخي معتقدند حضرت محمد-صل الله عليه و آله و سلم- به زهر زن يهوديه خيبري به شهادت رسيده اند... كسي در اين زمينه اطلاعات بيشتري داره؟

محمّدمهدي 88/11/27

شايد انجام شده اما چون با فاش شدن آن موقعيت عده اي به خطر ميافتاده ، مخفي نگه داشته شده

مهمه؟

مهمه... خيلي مهمه

براي به شهادت رساندن كه نبايد حتما طرف به كسي آزاري رسانده باشه كه كسي بخواد تلافي كنه... مگه امامان ما كه به شهادت رسيدند، كسي را آزار داده بودند.... اينكه يهوديان بخوان پيامبر رو به شهادن برسانند همون دليلي ميتونه داشته باشه كه يزيد و معتصم و مامون

اگه اين مساله حل شه و چگونگي اون ثابت شه خيلي از ابهامات ديگه هم روشن ميشه

شهادت پيامبر اعظم به دو گونه روايت گرديده : 1- پير زن يهودي در غذاي پيامبر سم ريخته 2- پير زن يهودي نوك عصايش را تيز كرده و آن را به سم آغشته نموده بود . وي خود را به نابينايي زده و عصا را در ران مبارك آن حضرت فرو كرد. پيامبر فرمدند من به سم اين پير زن يهودي رحلت مي كنم. من اين ماجرا را از يك روحاني شنيدم. منبع آن را نمي دانم.

يه سري اينجا بزنيد...دوستان اگه موافقين مطلبو بخونيد تا بعد باهم بحث كنيم http://www.askquran.ir/showthread.php?t=5956

توي قضيه به شهادت رسوندن حضرت به ظاهر مسلمانها هم نقشه مي كشيدند، مثل قضيه بازگشت حجة الوداع و ترور نافرجام حضرت. ولي راجع به شهادت حضرت به صورت كلي، چون شهادت فيض عظيمي است و معصومين عليهم السلام اصولا از هيچ فيضي محروم نبوده اند پس منطقي به نظر مي رسه كه ايشون به شهادت رسيده باشند.

بهتره يك نگاهي به كتاب مهار انحراف بندازيد.

پيامبر پس از بازگشت از بقيع و اعلام وجود فتنه در مدينه، به منزل عايشه مي روند(مسند أحمد، 6، ص 274) و از آنجا بيماري آغاز مي شود و به يكباره تب مي كنند و از دنيا مي روند( الطبقات الكبري، ج 2، ص 206). در برخي روايات آمده است كه سمت يهوديه(بصائر الدرجات، ص 523، ش6): يك زن يهودي او را مسموم كرد.(مهار انحراف)

ولي مي خواستم اينم بگم كه ::رسول خدا ص فرمود: هيچ پيامبري يا وصي او نيست مگر آنکه شهيد ميشود. و همچنين فرمودند: هيچ کس از ما (اهل بيت) نيست مگر آنکه مسموم يا مقتول خواهد بود

شيخ مفيد ميگويد: او در مدينه روز دوشنبه دوشب باقيمانده از ماه صفر در سال دهم هجري درگذشت درحاليکه شصت و سه سال داشت. علامه حلي شهادت رسول خدا را به وسيله سم ذکر ميکند... اين روز دوشنبه را داشته باشيد چرا كه امام سجاد هم از ان در نزد يزيد ياد كرد و گفت من قرزند كسي هستم كه در روز دوشنبه اما را از وجودش بي بهره ساختند واين يعني...

بيهقي از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که وي گفت: اگر ?بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برايم محبوبتر است از اينکه يکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اينکه خداوند او را پيامبر شهيد قرار داده است

حال اينكه اين عمل توسط چه كسي انجام شود مهم است ببينيد::::::ظاهرا بيشترين فاصله اي را که بين فرمان حمله به شام به رهبري اسامه و شهادت حضرت رسول بيان شده است دو هفته است است ولي ابتدا بايد عوامل ان را بررسي كرد

اولا:از آنجايي که حضرت رسول ص از ترك دنياي خود در قريب الوقوع در غدير خبر داده بودند. ثانيا:فاصله زماني زيادي بين غدير و دستور حمله به شام به رهبري اسامه نبوده است. ثالثا: سرزمين شام در فاصله دوري از مدينه قرار داشت. رابعا: در غدير علي عليه السلام به عنوان جانشين معرفي شده بود..

وهمچنين اين نكته مهم است كه ابوبکر و عمر و ديگران اطرافيان از پيوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سري به گونه اي که رسوا نشوند از دست پيامبر ص خلاص شوند و نقشه هاي شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کننداينم سندش((الطبقات الکبري ابن سعد جلد دوم و سيره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عيون الاثر جلد دوم. ))

روايت شده است: پس بيهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالي که او روزه دار بود. (الطبقات الکبري ج?ص???) در دو روايت بخاري و مسلم از عايشه آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بيماري اش دارو داديم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهيد. گفتيم: (مسئله اي نيست) هر بيماري از دارو متنفر است. در بعضي روايات اينچنين آمده: (اهميتي ندهيد) کراهيت مريض از دواست

اندکي بعد پيامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من بايد دارو بخورد بجز عمويم عباس که در کنار شما حضور نداشت. اينم سندش سنن البخاري ج?ص?? و ج?ص?? و سنن مسلم ج? ص ??و???- تاريخ طبري ج?ص???

اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالي طبق نص قرآن واجب نشده است ؟؟ پس چرا وقتي حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عايشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار عايشه نيز مانند عمر خيال کرده بود که پيامبر ص نعوذبالله هذيان ميگويد !!! آيا رسول خدا ص فايده دارو را نمي دانست و آنها ميدانستند ؟ و آيا پيامبر مصلحت خود را تشخيص نميداد و آنها تشخيص ميدادند ؟

ثانيا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از اين دارو بخورند) اشاره به اين دارد حضرت ميدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که ميخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اينچنين بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخوريد!!! ولي خودشان ميدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.

بنابراين اين نوعي افشا گري بوده است كه رسول خدا نمود چرا كه اين يک افشاگري از سوي رسول خداست که او را به روشي که زنان حبشيه به شوهرانشان سم ميخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نيز معروف و مشهور بوده ودر روايت صحيح هم امده كه عايشه از اهل حبشه بوده استاست

ممنون آقاي سعيدي و همچنين بقيه دوستان

نه....

لطفا هر حرفي زده ميشه با ذكر منبع باشه

در احاديث معتبره وارد شده است آه آن حضرت به شهادت از دنيا رفت چنانكه صفّار به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت آرده است آه در روز خيبر زهر دادند آن حضرت را در دست بزغاله چون حضرت لقمه اى تناول فرمود آن گوشت به سخن آمد و گفت : يا رسول اللّه ! مرا به زهر آلوده اند؛ پس حضرت در مرض موت خود مى فرمود آه امروز پشت مرا در هم شكست آن لقمه آه در خيبر تناول آردم و

هيچ پيغمبر و وصىّ پيغمبرى نيست مگر آنكه به شهادت از دنيا بيرون مى رود . و در روايت ديگر فرمود آه زن يهوديه آن حضرت را زهر داد در ذراع گوسفندى و چون حضرت قدرى از آن تناول فرمود آن ذراع خبر داد آه من زهرآلوده ام پس حضرت آن را انداخت و پيوسته آن زهر در بدن آن حضرت اثر مى آرد تا آنكه به همان علت از دنيا رحلت فرمود. صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ.

دانلود كتاب منتهي الامال: http://ghadr.golenarges.com/wp-content/uploads/2009/11/montahi-amal-j01.zip

ممنون آقاي محمد مهدي

خواهش ميكنم. وظيفه ست.