پيام
+
آقاجان!سئوالي ساده دارم از حضورت .من آيا زنده ام وقت ظهورت ؟اگر که آمدي من رفته بودم،
دعايم کن دوباره جان بگيرم که سرباز تو باشم کانجا بميرم
توحيدي
89/1/23
شروق z_m
ترسم آن روز که از کوه بيايد آن مرد / سيصد و سيزده آدم نتوان پيدا کرد !همينطوري يادم اومد
دلتنگ زمانه
آرمان فقط يعني آرمانشهر مهدي زهرا سلام الله عليهما...براي اون آرمان چندهزار ساله بشر داره دست و پا ميزنه از ادم تا حالا....آرمانشهر مهدي
الهام بانو
يابن طه، يابن ياسين، يابن نور/
کي شود از کعبه بنمائي ظهور؟/
يابن طه ، کي ز يُمن مقدمت/
ميشود چشم عدويت جمله کور
الهام بانو
يابن طه، يابن حيدر ، يا حبيب/
کن دلم از نور زهرا غرق نور/
يابن طه ، اي صفاي زندگي/
دفعه اي از منزل ما کن عبور
الهام بانو
شکر حق با غصه ات خو کرده ام/
با غمت دل ميشود غرق سرور/
کي شود ، وقت نماز نافله/
نزد تو يابم سحر فيض حضور
الهام بانو
التماست مي کنم بهر دعا/
اي سليمانا نگاهي کن به مور/
من نِيَم آگه چه حالي مي شوي/
چون کني پرونده من را مرور
الهام بانو
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد / ناخودآگاه به سمت تو تمايل دارد // بي تو چنديست که در کار زمين حيرانم / مانده ام بي تو چرا باغچه ام گل دارد // يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت / يک قدم مانده زمين شوق تکامل دارد // هيچ سنگي نشود سنگ صبورت ، تنها / تکيه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد