پيام

الهام بانو
89/2/17

+ بعد از چند ساعت درس خوندن تو خوابگاه، در اتاقتو برنن با يک کاسه آش داغ .... خيلي چسپيد

سارا زيبايي 89/2/20

نوش جان...دلم آب افتاد...!!!!!!!!!!

از بس خوردم حالم بد شده :دي

نوش جان ... حيف که اش رشته دوست ندارم ... اگه شولي خودمون بود مي خوردم

همين يه ذره رو آوردن ؟؟؟

نيلوفر @ چي چي خودتون؟؟؟؟؟؟ مهديار@ نخير

واي، من توي فاميل معروفم به آش دوستي :دي

شولي عزيزم ... آش مخصوص يزده ... اگه بخوري ديگه آش رشته نميخوري

تو اينجا حداقل ميخوان نذري بدن سه چهار پاتيل ميدن ميخوريم بازم ميخوايم ... اونجا همين يه ذره خوردين حالتون بد شد ؟؟

مهديار@ اين کاسه چندين بار پر شد...گير دادين بازا...... نيلوفر@ اين دفه اومدم حتما ميخورم ... بگم شولي ميخام؟ :دي ... آقاي مدير@ آش خيلي خوبه :دي

يعني آش نذري که مياوردن .. شما هي ميخوردين دوباره ميرفتين دم در کاسه رو ميذاشتين يکي ديگه برميداشتين ؟؟؟ .. چه خارج خوبه ... نذرياشونم خوبه ... اينجا تا يه کاسه برداشتي سريع ميدوئه طرف فرار ميکنه دومي رو برنداري ::دي

اره عزيزم امدي اينجا خودم واست درست مي کنم

اين آش که نذري نبود... مامان دوستم برا من درس کرده بود به قول شما توي يه پاتيل... بعدش من هي اين کاسه رو پر کردم و خوردم... وااا

آش مادرم و بسسسسسسسسسسسس :دي

آها نميتونستين تو همون پاتيل بخورين ؟؟؟ ... متاسفم که ريشه هاي خارجي بودن تو شما نفوذ کرده ... ::دي

فرزند خاک اينشالله قسمت ما هم بشه..... آسموني :) .... مهديار : نزارين اون روي من بالا بيادا

آش کشک خالم و بسسسسسسسسسسس ::دي

کلا همه خارجيا همينطورين ... ::دي

خب اصلا شما خانمهاي پارسي بلاگ براي همايش ما، يه آش نذري بپزيد، وقتي دوستان از همايش خارج ميشن بخورن و براتون دعا کنند :دي

اهان يعنيغذاشون با خودشون زرنگينا :دي:دي

بودجه شو تامين ميکنيد؟

همايش که غذا نداره اصلاً. صابون به دل مبارک نزنيد :دي

سانديس که داره ؟؟؟ ...