سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/5/22
7:21 عصر

پسرهای بد، دخترهای بد

بدست الهام بانـــو

نمی‌دانم آیا شما هم با افرادی برخورد کرده اید که به جنس مخالف خود ناسزا می‌گویند؟ من این افراد را در پیرامون و دنیای واقعی خیلی کم دیده ام و آنهایی هم که بودند، مشکلی در زندگی خود داشته اند؛ اما تا دلتان بخواهد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی کسانی را خواهید یافت که بی‌دلیل بد و بیراه می‌گویند و حرفهای غیرمنطقی می‌زنند.

مثلا پسری را تصور کنید که از همه‌ی دخترهایِ عالم شاکی است و آنها را موجوداتی پست و حقیر می‌داند و همچنین دختری را تصور کنید که از همه‌ی پسرها و مردهای عالم متنفر است و آنها را موجوداتی رذل و نامرد می‌داند. از نظرِ من افرادی با چنین طرز تفکری به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

1-       کسانی که حوصله‌شان سر رفته و به دنبال راهی برای سرگرمی هستند.

این افراد برای گذراندنِ وقتِ خود، در یکی از شبکه های مجازی بحثی را راه می‌اندازند که اصطلاحا آن را « کل‌کل بین دختر و پسر» می‌نامند. از این طریق افرادی را – چه موافق و چه مخالف- به دور خود جمع می‌کنند و خود را ساعتی سرگرم می‌کنند.

اغلب ِ افراد شاکی از جنسِ مخالفشان، در این دسته قرار می‌گیرند. آنها قلباً با آنچه که می‌گویند موافق نیستند، اما برای اینکه اوقات خود را بگذرانند، در صدد دفاع از همجنس های خود و حقیر شمردنِ جنس مخالفشان برمی‌آیند. با اینگونه افراد بحث بیهوده است و شک نکنید که این افراد به همه حرفهای شما و خودشان و جوّی که بوجود آورده اند غش‌غش می‌خندند.بهتر آن است که حرفهای این افراد، نادیده گرفته شود تا به شخص کمک شود که به دنبال سرگرمی مفید و بهتری باشد.

در صورتی که این بحث شرکت کردید، می‌توانید یک سوال اساسی بپرسید تا او را کیش و مات نمایید و آن سوال این است که:

( اگر آغاز کننده بحث یک پسر بود) نظرت درباره خواهر و مادرت چیست؟

( اگر آغاز کننده بحث یک دختر بود) نظرت درباره پدر و برادرت چیست؟

 

2-      کسانی که در جامعه سرخورده شده‌اند و به دنبال راهی برای جلب توجه هستند.

کسانی که در جامعه به دنبالِ دوستی یا گذراندن وقت با جنس مخالف خود بوده اند، اما کسی مجالِ این کار را به آنها نداده است. همچنین بعضی از پسرهایی که در خواستگاری‎هایشان جواب منفی بسیار شنیده‌اند و یا بعضی از دخترانی که خواستگارهای درست و حسابی نداشته‌اند. این مسائل ممکن است برای خودِ شخص هم پیش نیامده باشد و مساله‌ی یکی از نزدیکان و یا دوستانش باشد. اینها تحمل چنین مساله ای را نداشته و به صورت عقده برای‌شان درمی‌آید. این افراد همه ی تقصیرها را به گردن جنس مخالفشان می‌اندازند و علت این واقعه را بی‎کفایتی آنان می‌دانند. حالا اعتماد به نفس بیش از حد هم اگر به همه این مسائل اضافه کنید و به اصطلاح خیلی «خودپسند و خودخوشگل‌بین» باشند، اوضاع را خطرناک خواهد کرد. این‌ها به ناچار عقده‎ی خود را در شبکه های مجازی خالی می‌کنند، چرا که در جامعه کسی نیست که پای صحبت‌های آنها بنشیند. برای این افراد باید دل سوزاند و به آنها پیشنهاد کرد که حتما یک وقت مشاوره از یک روانشناس خبره بگیرند (بلکه درمان شوند).

 

3-      وجود مشکل و گرهی در زندگی شخصی این افراد که بواسطه‌ی جنس مخالفشان بوجود آمده است.

کسانی که از جنس مخالفشان ضربه‌ی محکمی در زندگی‌شان خورده‌اند و یا اتفاقی مشابه این مورد برای یکی از دوستان و نزدیکانشان رخ داده است. ضربه محکم یعنی اتفاق بدی از قبیل خیانت، کلاه‌برداری، بدقولی، بردنِ آبرو و غیره که از جانب جنس مخالف خود در زندگی‌شان رخ داده و در نتیجه باعث این بدبینی شده است. بحث کردن با این افراد می‌تواند نتیجه داشته باشد و باید برای‎شان مثال‌هایی زد که عکسِ آنچه برای آنها رخ داده است، باشد. این‌گونه متوجه خواهند شد که هم بین دخترها و هم بین پسرها، افراد بیماری هستند که بخواهند با احساسات و عواطف شخصی بازی کنند و به خیال خودشان در زندگی سود کنند. با این مثال‌ها آنها را می‌توان به این نتیجه رساند که پست و حقیر بودن ربطی به دختر و پسر بودن، ندارد؛ بلکه به نوع شخصیت و ادب ِ افراد مرتبط است.

 

4-      کسانی که از اعضای خانواده‌شان خطایی سرزده است و یا کمبودِ محبت خانوادگی دارند.

افرادی که در خانواده‌ی خود شاهدِ بی‌اخلاقی یا ظلم یکی از اعضای خانواده نسبت به خود هستند. مثلا پسری که مادری بی‌مسئولیت یا خواهری بی‌بند و بار دارد و دختری که پدر یا برادری خشن و ظالم و خوش‌گذران دارد. همه‎ی اینها در خانواده، زمینه ایجاد چنین طرز تفکری در فرد را فراهم می‌کند.

از لحاظ کمبودِ محبتِ خانوادگی می‌توان اینگونه توضیح داد که به عنوان مثال پسری که خواهر ندارد و طعم شیرین ِ خواهر داشتن را درک نکرده، خیلی دور نیست که جنس دختران را درک نکند و خوب نشناسد و بالعکس. کمتر کسی خواهید یافت که خواهر یا برادری داشته باشد و چنین اراجیفی بگوید.با این افراد هم باید صحبت کرد تا توجیه شوند. حتی بهتر است از یک روان‌شناس کمک گرفت تا با توجه به سوابق خانوادگی‌اش، چاره‌ای بیاندیشد.

 

افرادی که در دسته ی سوم و چهارم قرار می‌گیرند، ممکن است در دنیای واقعی هم دیده شوند و باید پای صحبت های آنان نشست و کمکشان کرد تا از اینگونه تفکرات رهایی یابند. اما این همه‌ی ماجرا نیست. آنچه که اهمیت فراوانی دارد، نوعِ شخصیت و ادب ِ فرد است. اگر کسی برای خودش ارزش قائل باشد و به خود احترام بگذارد، مطمئنا به دیگران توهین نخواهد کرد . چنین فردی هیچگاه راضی نمی‌شود با احساسات یک جوان بازی کند. همچنین  فردی که از سوی جنس مخالفش ضربه دیده، هیچگاه با دیدنِ چند آدم لاابالی، حکم کلی برای نیمی از افراد جامعه صادر نخواهد کرد. همه‌ی اینها به شخصیت، فرهنگ و شعورِ افراد برمی‌گردد.

 

 

کاش این دختر و پسرهایی که اینگونه درباره جنس مخالفشان قضاوت می‌کنند، قبلش به خودشان و کردارشان بیاندیشند. اینکه این پسر چقدر سعی کرده است که یک مـــرد باشد و یا این دختر چرا باید کسانی وارد زندگی‌اش شوند که اجازه‌ی بازی کردن با احساسات او داشته باشند.