• وبلاگ : من و افكارم
  • يادداشت : بي حجابِ با حيا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    فرمايشتان صحيح است..منتها متنتان طوري القاء مطلب ميکند که گويي آنها که ساکنين شهرهاي مذهبي هستند و در تماس با مرد و زنهاي سربه زير و ريش دار و چادري! اهل تحجر و خشک مقدسي اند و ساکنين شهرهايي مثل تهران و امثالهم روشن بين و روشن انديشند.

    پاسخ

    نه نه اصلا همچه قصدي ندارم. فقط خواستم بگم آدم هر چه خودش رو محدود تر کنه تا ايمانش خدشه دار نشه، هنر نيست. ولي به هر حال حفظ ايمان هم خودش مهمه و هر کس طريقي انتخاب ميکنم. من فقط نظرم رو درباره روش اينها نوشتم. نميخواستم که بگم همه آدمهاي اون شهر اينطورن. عذرخواهي ميکنم اگر اينطور القاء شده.
    سلام مجدد
    متشکر که مقداري نقد پذير هستين
    متاسفانه اکثر نوشته ي شما مستفاد از آمار و تجربه و استقراء اون هم از نوع ناقص هست. و اهل دقت ميدونن که استقراء و تجربه نمي تونه مقابل قواعد کلي انساني و اسلامي خيلي پر و بال بگيره. بله در مواردي محدود و موقت و جزئي اين اطلاعات و دانسته هاي اجمالي منشاء اثر ميتونه باشه اما در حد موقت و محدود و نه بيشتر. در باره معنويت و پست ترين هم خلط مبحث بزرگي کردين که چون معمولا افراد بزرگوار عاشق نوشته جات شون هستن و حاضر نيستن تغييرات اساسي درش بدن زياد بازش نميکنم. ولي در همين حد بدونين ما هرگز بي حجاب ها و کم حجاب ها رو پست ترين نميدونيم اما بالاخره اکثرا گناه کار هستن درين موضوع. و ايضا معنويتي که يک واجب مسلم رو علني و مکرر نقض کنه هرگز اسم ش رو معنويت نذارين و صرفا يک سري عواطف کلي ست. و در آخر ما اگه ده برابر شما بزرگواران در جامعه نبوده باشيم هرگز کمتر از شما با مردم سر وکار نداشتيم.
    هميشه موفق و با نشاط و سربلند باشين. ياحق
    پاسخ

    سلام. عذرخواهي ميکنم بخاطر تاخير در پاسخ و تاييد نظرتون. يک: نوشتيد که «متاسفانه»! نوشته هاي من بر اساس آمار و تجربه و... است. چرا متاسفانه؟ من که پروفسور يا عالم نيستم که بخواهم مقاله هاي اسلامي بنويسم. همه ي نوشته هاي من در وبلاگم آن چيزي است که پيرامونم اتفاق ميوفته. اصل وبلاگ نويسي هم بر همين اساسه. ادعاي علامه دهر بودن هم نکردم. من با نوشته ام نخواستم يک قاعده کلي براي انسانها صادر کنم. بلکه فقط اونچيزي که اتفاق افتاده رو اومدم اينجا در وبلاگ خودم نوشتم. چون احساس کردم بايد درباره اش بنويسم.دو: هر وقت جلوي آقا و خانم الف گفته شه که فلاني حجاب ندارد و آقا و خانم الف بتونن اين احتمال رو بدند که اين فرد بي حجاب ميتونه کسي باشه که يک لباس پوشيده ي معمولي تنش هست و صورتش هيچ آرايشي نداره و موهاشو با يه کش بدون هيچ آرايشي بسته و در برخورد با آقايون محتاط برخوردميکنه، اونوقت ميتونم حرف شما رو قبول کنم. چون من با هر کسي از نوع الف برخورد داشتم، بي حجابي رو مساوي ميدونن با "قرتي" بودن و هاليوودي بودند. اگر شما چنين تصوري نداريد، پس شما از نوع الف نيستيد. سه: من از خيلي از دوستانِ نوع الف گناه هاي ديگه ديدم که براشون عادي هست و اگه تذکر بدم بهشون برميخوره. گناه هايي مثل دروغ گفتن، تهمت زدند و غيبت که جزيي از زندگيشون شده. اما اينها رو از دوستان بي حجابم نديدم و اتفاقا مخالف اين نوع گناه ها هستند. حالا همچه کسي به نظرتون نزديک تر نيست به خدا؟ شايد اين شخص از مزياي حجاب نميدونه. اگه من هم مثل خانواده ي الف بخاطر بي حجاب بودنشون رهاشون کنم، و همه ي مردم دوري کنند، پس چطور امر به معروف و نهي از منکر ممکنه؟ چهار: ضمن اينکه فراموش نشه من – نويسنده وبلاگ- اون آدم بي حجاب نيستم و خداروشکر چون دليل و فوايد حجاب رو ميدونم، موهامو ميپوشونم و پوشيده جلوي نامحرم حاضر ميشم و اميدوارم هر چه زمان ميگذره بيشتر و بيشتر شه. ولي کم نيستند کساني که حجاب دارند بدون هيچ تحقيقي. حجاب دارند چون ميگن رسمش اينه!ممنونم که دوباره نظرتون رو نوشتيد. شما هم موفق باشيد.
    درسته براي فردي که در کشور غير مسلمان و بي حجاب داره زندکي ميکنه اين حرف صادقه و او در امتحان بسيار سختي هست وبايد پيروز از اين ميدان سخت بيرون بياد ،ولي براي کسي مثل يک جوان ايراني مقيد اين عجيب نيست..يک جوان مقيد ميدونه با رابطه با افراد بي حجاب او هم قيد وبند رو ازدست ميده واين کاملا عقلانيه که نخواد با اونها رابطه داشته باشه..رلستي قيد باحجاب بي حياترکيب اشتباهي است چون کسي که بي حيااست حجاب نداره.
    موفق باشيد
    پاسخ

    حرف من رو خوب متوجه نشديد. اين چيزي که من نوشتم يک برخورد واقعي بود که من در قالب داستان آوردم. بله حرف شما درست. يکي که توي ايران زندگي کرده بايد مثل خانم و آقاي الف باشه و کاملا منطقيه. ولي براي من عجيب و غريبه که خانم و آقاي الف با خانم و آقاي ب ارتباطشون رو قطع ميکنند چون خانم و اقاي ب با کساني دوستند که حجاب ندارند! دوستهايي که شايد خانم و آقاي الف هيچوقت اونها رو نبينن. يا ممکنه سالي يکي دوبار در حد سلام که ميتونن همينطور که تو کامنت قبل گفتيد سرشون رو بندازن پايين. در ضمن من فکر نميکنم صرف ديدن موي يک نفر، کسي به گناه بيوفته! مگه اينکه اون آدم بي حجاب بي حيا باشه. به نظر من خانم و آقاي الف انسانهاي مومن و قابل تقديري هستند اينکه راه خدا رو در پيش گرفتند اما هنر نکردند. هنر رو اون کسي ميکنه که مثل نيلوفر آبي توي مرداب سالم و زيبا بمونه. در هر حال خدا ان شاأالله همه ي بنده هاشو ياري کنه:) .. و به شما پيشنهادميکنم در جامعه بيشتر دقيق بشيد. خيليها هستند که چادر به سر دارند چون مجبورن اما حيا ندارند! همه ي با حجاب ها به حجابشون اعتقاد ندارند اما مجبورند سر کنند.
    سلامبه نظر خانم و آقاي الف ..نبايد تساهل و تسامح داشت...و نگراني آنها هم کاملا عاديه...من هم به قول خانم بتول خوابگاهي بودم و بانظرات افراد بي حجاب آشنا ميشدم..آنها ميگفتند چرا بسيجيه بهش سلام کردم تو چشمام نگاه نکرداين خيلي بي احتراميه مگه باديدن من قراره چي بشه که نگاه نکنه...من بهش گفتم شايد اون نميتونه...جوان 22 ساله و در سن ازدواج که تازه بين دختران قرارگرفته حق هم داره که نتونه نگاه کنه اون از فساد خودش داره جلوگيري ميکنه شايدبا نگاه بتو در گناه بيافته و حتما از خودش خبرداره و اين عيب نيست بلکه عين حياست بلکه عين وقار و حجابه...عين آقاي الف و خانم الف...ما که به خانم و آقاي ب حق ميدي با هکس دلشون ميخا رابطه داشته باشن بايد به الف هم حق بدي...و اين حرف کاملا اشتباست دوست خوبم که اينقدر ايمانت بايد قوي باشه که بين بي حجاب ها با حجاب باشي..
    پاسخ

    سلام. ممنون از نظرتون. متن منو دوباره بخونيد. من نگفتم آقا و خانم الف حق نداشتند که خودشون از گناه دور کنند. اتفاقا با توجه به شرايطشون کار خوبي کردند. اتفاقا هم من اون کار بسيجيه که موقع سلام سرشو بالا نميره تا نگاهش به نامحرم نيوفته هم خيلي ميپسندم و کار پسنديده اي هست. ولي ايماني که با يک نگاه و يا با يک بحث به باد بره رو نميپسندم دوست خوبم :)
    سلام
    زحمت کشيدين و مطالب خوبي نگاشتين
    اما دو نکته رو توجه کنيم
    1_در کلاس هاي اخلاقي بايد متن زندگي اخلاقي ماها همراهي و همنشيني با افرادي باشد که در کلاس هاي بالاتر معرفت و معنويت هستند. و در کنارش مي شود مقداري از وخت و درصدي از انرجي خود را با اطرافيان کمي پايين تر معنوي طي کرد.
    2_ شايد در نگاه جزيي و مصداقي شما اين قاعده به نظر صحيح بيايد
    اما شعائر عاليه اسلام دسته بندي مرسوم را مي پسندد مگر خلافش احراز شود. يعني اصل بر اين است که با حجاب ها با حياتر هستند و بالعکس، مگر خلافش احراز شود.
    هميشه موفق و پايدار باشين.


    پاسخ

    سلام :).. شما از کجا ميدونيد اون بي حجاب باحيا، از نظر معنوي در سطح پايينه؟ شايد خيلي بالاتر از من باشه که با همنشيني با من به حجاب هم روي بياره!بله حياي يک باحجاب از بي حجابِ باحيا بيشتر. قبول دارم. اما مساله اينه که در نظر خيلي اگه يکي روسري سرش نبود پس پست ترين کارها هم ازش برمياد! در صورتي که چنين نيست. البته خب نميشه خرده گرفت.کسي که با يک آدم بي حجاب با حيا برخورد نداشته باشه نميشه انتظار درک کردن اين مساله رو داشت. ممنونم از نظر و نکاتي که بيان کرديد.
    جالب بود....
    پاسخ

    :)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 93 ارديبهشت 15 نوشته شما با عنوان بي حجابِ با حيا برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب رهگذرم، دل نبند.... و دبير سرويس آن حامدگودرزپور بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    ممنون :)
    + بتول 
    سلام

    من با حرفهاي شما موافقم. خودم تا قبل از ورود به دانشگاه و زندگي در خوابگاه، دوستانم و اطرافيانمان هميشه از همان نوع الف بودند. اين طور نبود که بخواهم انتخاب کنم اما محيط زندگيمان همين طور بود. اما وقتي در خوابگاه با افرادي از شهرهاي ديگر و اعتقاداتي متفاوت با خودم آشنا شدم، کم کم متوجه شدم که با گروهي از انها مي شود رابطه دوستانه هم داشت. آدمهايي که به عقايدم احترام ميگذاشتند، در مقابل من هم در مورد آنها همين طور بودم. در عين حال که سعي مي کردم با استفاده از فضاي رفاقتي که بينمان هست، آنها رو به انجام دادن واجبات تشويق کنم.
    اما خب هميشه بايد توجه کنيم که تاثيراتي که از دوستان مي گيريم، خيلي وقت ها ناخودآگاه هستن. با دوست شدن با يک نفر، هميشه شاهد تغييرات کوچک و بزرگ در زندگيمان هستيم، مثل حرف زدن، غذا خوردن، انتخاب تفريحات و ... . به خاطر همين در قرآن و روايات خيلي روي همنشين تاکيد شده. مثلا روايات اين صفحه: http://tinyurl.com/ndxth79 فکر مي کنم بايد به اين قضيه هم توجه کرد.
    پاسخ

    خوبه که شما يک پله بالاتر از خانم و آقاي الف ِ قصه ي ما هستيد و ميتونيد با اونها ازتباط برقرار کنيد :)
    + عابر 
    بايد آنقدر در عقيده محکم باشي که اگر همه اطرافيان بر عليه عقيده ات شورش کردند سست نشوي و از حق باز نگردي و دست و دلت نلرزد.اگر در ميان باحجابها چشمهايت الوده نشد خوبست اما اگر ميان کفار نلغزيدي احسنت داري! بايد کودکان را آن گونه تربيت کني که اگر دخترت ميان لشگر مردان برود کسي جرئت نکند نگاه چپ به او بکند و پسرت اگر به اروپا برود ووسيله گناه مهيا باشد استوار و سر بلند از آزمايش بگذرد آنگاه مربي موفقي خواهي بود.
    پاسخ

    عاااالي. حرف منم همينه. ممنون