سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/6/2
11:7 صبح

غم

بدست الهام بانـــو

 أه... از دس این غم لعنتی... نمیزاره... بغض و اشک و گریه..صوت قرآن بغضمو میترکونه...شاید میترسم از چیزی... نمیدونم... اما حالم اصلا خوب نیست... اصلا.
میخام تنها باشم... تنهای تنها ... فقط خودم وخودمو خدام... رمضون داره تموم میشه هنوز جزء هفت رو تموم نکردم... دوس دارم داد بزنم... های های گریه کنم... اصلا نمیدونم چمه... خوب نیستم

هی میخام به رو خودم نیارم...
اما 
بازم هست
هست
هست



89/4/31
2:21 صبح

وقت رفتن...

بدست الهام بانـــو

این بارم اومدیم ایران

و

حالا باید برگردم

از مشهد الرضا هم خبری نشد

باشه

اشکالی نداره

اما

همچنان منتظر می مونم