امروز صبح داشتم سخنرانی حاج آقا پناهیان درباره «سبک زندگی در ماه رمضان» گوش میدادم. مطالبی که عنوان شد خیلی به دلم نشست. بخشی از سخنرانی درباره روزهخواری بود که در اینجا می آورم:
«تأثیراتی که روزه بر سبک زندگی ما میگذارد به قدری اهمیت دارد که اگر کسی نماز نخواند به او کاری ندارند، و کسی هم که روزه نگیرد به او کاری ندارند ولی اگر کسی علنی روزهخواری کند باید شلاّق بخورد، چون دارد فضایی که ماه مبارک ایجاد کرده است را خراب میکند و به آن لطمه میزند. چون ماه مبارک رمضان میخواهد رفتارها، سبک زندگی، فضا و محیط جامعه را تغییر دهد و کسی که علنی روزهخواری میکند دارد نتیج? اینها را خراب میکند. »
در امارات روزهخواری یک جرم محسوب میشود. طبق مادهی 313 از قانون عقوبات اتحادی این کشور، هر کس در روزهای ماه مبارک رمضان، در ملاء عام بخورد یا بیاشامد، زندانی میشود و باید جریمه مالی پرداخت کند. از آنجایی که امارات مردمانی از همه فرهنگها، مذاهب و قوم ها در خود جای داده، این قانون باعث میشود حتی آن کسی که مسلمان نیست و روزه برایش معنایی ندارد، در ماه رمضان رعایت کند و به آداب این ماه احترام بگذارد. این گونه است که فضای ماه رمضان، در کل این کشور کاملا تغییر میکند. البته این قانون به تنهایی این فضا را بوجود نمیآورد؛ بلکه موارد دیگری هم در تغییر این فضا نقش دارند اما چون موضوع این مطلب درباره روزهخواری است، سعی من بر این است که فقط در این باره حرف بزنم.
رستوران ها تا اذان مغرب تعطیل است و میشود گفت در طول روز رفت و آمد ها کمتر میشود. گویی شهر هم مثل شخص روزه دار بیحال و کمتوان میشود. اما نه از آن بی حالی هایی که افسردگی و دلگیری بیاورد. اصلا روزهای رمضان وقتی در شهر راه میروی، میتوانی رمضان را با همه وجودت حس کنی. به خصوص تزیینات زیبایی که در خیابانها و فروشگاهها به مناسبت این ماه به چشم میخورد.
هنگام اذان مغرب، کم کم سر و صداها به گوش میرسد و رستوران ها مهیای پذیرایی از مشتریان خود میشوند. حضور مردم در شهر بیشتر میشود. مساجد پر میشود از روزه دارانی که افطار کرده اند و حالا مشغول راز و نیازو نماز مستحبی هستند. هر جا که می رویم، همه آمدن ماه رمضان را تبریک میگویند. حتی آن فروشنده غیرمسلمان هم یاد گرفته که بگوید:« رمضان کریم!». رمضان وارد زندگی همه میشود. چه آنکه مسلمان است و چه غیر مسلمان. برنامه ی روزانه همه تغییر میکند چون فضای جامعه تغییر میکند و این همان سبک زندگی است که حاج آقا پناهیان از آن صحبت کرده بود.
من سه رمضان را در ایران گذرانده ام. دو رمضان در اصفهان و یک رمضان در تهران. رمضان اولی که در ایران بودم- حدود پنج سال پیش- روز اول که از خانه بیرون رفتم، از تعجب نزدیک بود شاخ درآوردم. برای من که از کودکی آموختهام روزه خواری کار بد و گناه است، جای تعجب داشت که افرادی را ببینم که به راحتی آب میآشامند و خوراکی میخورند و خیلی عادی سیگار میکشند. برایم سخت بود که کشورم – ایران- جایگاه شیعیان، ماه رمضانش اینگونه باشد. تغییر زیادی به مناسبت آغاز ماه رمضان احساس نمیشد. شب ها هم از قبل اذان مغرب همه جا تعطیل میشد. شبهایی سوت و کور. دلم میگرفت از دیدن این صحنه ها. دردناکترین صحنه این بود که کسانی که روزهخواری میکردند، افراد روزه دار را مسخره میکردند و خوراکی بیشتری جلوی آنها میخوردند و بعضا سعی داشتند شخص روزه دار را قانع کنند که روز گرفتن کار مسخره ای است و حقوق انسانی را زیر سوال میبرد. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که شخصی که روزه دار است و سعی میکند بر خواهش نفسانی خود غلبه کند و تا اذان مغرب تحمل میکند تا بعد روزه اش را باز کند، چطور روزهخوارها به حقوق و خواسته ی او احترام نمیگذارند و او را مسخره میکنند.
البته این را هم باید توجه کرد که در بین ما ایرانیها همیشه افرادی هستند که بخواهند ساز مخالف بزنند و یا خود را روشنفکر نشان دهند. (حتی در بین مذهبی ها هم جدیدا مشاهده میشود. مثلا میخواهند بگویند افراطی فکر نمیکنند. این خوب است که که افراط و تفریط را کنار بگذاریم و مذهبمان از روی تعصب نباشد. ولی بعضا مواردی مشاهده میشود که منی که کمتر مذهبی هستم انتظار شنیدن و دیدنش از سوی این افراد ندارم.) به نظر من این افراد دانسته یا نداسته تحت تاثیر کسانی هستند که اسلامی بودن ِ ما را نمیخواهند. به یاد دارم یکی از رمضان ها، روزی به رادیوی فارسی زبانی گوش میدادم که از تعطیلی رستورانها در ایران در ماه رمضان انتقاد میکرد. کسانی هم بودند که از ایران با این برنامه تماس میگرفتند و انتقادات را تایید میکردند. برایم جالب است که که چطور اگر ایران همچه قانونی را وضع کند، حقوق انسان ها زیر سوال میرود و بیاحترامی به شهروندان محسوب میشود، ولی بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی این قوانین را سالهاست که دارند اما هیچ کس اعتراضی به آنها نکرده و حقوق شهروندان آن کشورها زیر سوال نرفته است؟ این موضوع درست شبیه بحث حجاب است. به اجباری بودن حجاب در ایران اعتراض میکنند و مدعی میشوند بخاطر همین حجاب، حقوق زنان خدشه دار شده است اما هیچکس به حجاب و وضعیت زنان در عربستان خرده نمیگیرد!
شاید گفته شود که مسافرها و مریضها که نمیتوانند روزه بگیرند، چه کار کنند؟ ما در غیر ماه رمضان وقتی میخواهیم مسافرت کنیم همه جوانب رو میسنجیم بعد تصمیم به مسافرت میگیریم. چطور وقت رمضان یادمان میرود که رمضان است و مردم روزه دار و روزه خواری جرم است. چرا این ماه، برنامهی زندگی ما را تغییر ندهد. اگر مسافرت مهمی نیست، میشود برای قبل یا بعد از این ماه گذاشت و یا قبل از مسافرت به فکر خوردن و آشامیدن خود باشد و آنها را فراهم کند و هنگامی که موقعیت و مکان مناسب یافت، شروع به خوردن و آشامیدن کند. اصلا زیبایی ماه رمضان این است که همهی فضای شهر رمضانی شود. حتی آن کسی که بیمار است و نمیتواند روزه بگیرد، همین یواشکی خوردن و آشامیدنش هم تغییر در زندگی اش ایجاد میکند.
ناگفته نماند که رمضان در ایران خوبی ها و مزیت های مهم و مخصوص به خودش دارد و قصد دارم در مطلب بعدی از دید ِ خودم به آنها اشاره کنم. این مطلب فقط درباره روزه خواری و مقایسه آن در ایران و جایی که زندگی میکنم، است. سعی کردهام به دور از هر گونه تعصب بنویسم و مطمئنا اگر در کشور دیگری زندگی میکردم، درباره آن کشور مینوشتم.
پی نوشت:
بعد از ارسال این متن، با این لینک مواجه شدم :
«در قانون مجازات اسلامی به صراحت در رابطه با جرم روزهخواری صحبت نشده است، اما در ماده 638 این قانون آمده است که تظاهر به هر عمل حرامی در انظار عمومی، جرم است و دادگاهها نیز براساس این ماده قانونی، حکم افراد مرتکب را صادر میکنند. بنا به نظر حقوقدانان عناصر مادی تشکیل دهنده این جرم عبارتند از: انجام عمل حرام، انجام علنی و در انظار عمومی و معابر، تظاهر به انجام عمل حرام و عمل حرام...براساس قانون مجازات اسلامی، هر کس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید به حبس از 10 روز تا 2 ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»
اما به نظرم نظارتها باز هم کم است. چون آنچه من از رمضان های ایران دیدم، فرقی با روزهای عادی نداشت.