سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/8/22
6:22 عصر

خدا را شکر که عزادار حسینم.

بدست الهام بانـــو

یک عده هستند که حسابشان از محبین اهل بیت جداست. می‎گویم محبین اهل بیت و نه صرفا شعیه. چه بسیار به ظاهر شیعه هایی که با به تمسخر گرفتن اعتقادات مردم دست ِ وهابی‎ها را از پشت بسته اند و چه بسیار اهل تسنن که این روزها عزادار نوه‎ی رسول خدا می‎شوند.

حرفِ من درباره‎ی آنهایی است که دشمنی می‎کنند با اهل بیت پیامبر و مذهب و اعتقادات مردم. همان هایی که سعی می‎کنند ژست روشنفکری به خودشان بدهند و با آب و لعاب دادن به شبهه هایشان، توی دلِ بچه های مذهبی را خالی کنند. گاهی هم خود را دلسوز اسلام و مسلمین نشان می‌دهند تا کسی به هدف شوم‎شان شک نکند.

هر سال وارد ماه محرم که می‎شدیم، عده ای از همین آدم ها که سلام علیک هم داشتیم، شروع می‎کردند برای مطرح کردند شبهه هایی درباره واقعه عاشورا. شبهه هایی که اگر یک بچه شیعه اطلاعات کافی نداشته باشد و کسی نباشد که سوالش را جواب دهد، اعتقادات و مذهبش متزلزل می‌شود. چینش کلماتشان چنان هنرمندانه است و علی الخصوص آن حس دلسوزی و طرفداریشان از امام حسین(ع) که چاشنی شبهه‎شان میکنند و هر انسان معمولی را میتواند قانع کند که آنها راست می‌گویند.

مرحله بعدی‎شان برای زیرسوال بردن اعتقادات شیعه، این است که عزاداری و سینه زنی را عملی قبیح و دور از سنت رسول اسلام جلوه دهند. برای محکم کاری هم چند جمله معروف از دکترشریعتی می آوردند که بله این استاد شیعه ی هم مذهب شما هم همین عقیده را دارد. یکی از جمله ها این است که: « حسین بیشتر از آنکه تشنه‎ی آب باشد، تشنه‎ی لیبک بود اما افسوس که به جای افکارش، زخم‎های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی‎آبی معرفی کردند.» و یا جمله ی دیگری که به این صورت است:« در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‎کنند و بر حسینی گریه می‎کنند که آزادانه زیست.» و این اوج زیر سوال بردنشان بود.

بله جملات دکتر شریعتی زیبا و به جاست ولی باید دید منظور او چه مردمی است و چه کسانی فقط زخم های تنش را نشانمان دادند؟ بدون شک دکتر شریعتی این حرف‌ها را برای مردمِ زمان خود گفته بود تا آنها را آگاه سازد و سطح تفکرشان را بالا ببرد. آن فضای خفقان قبل از انقلاب که منبری‎ها اجازه نداشتند از افکار و نهضت حسینی حرفی بزنند، مجبور بودند فقط واقعه عاشورا را تعریف کنند و سینه زنی و عزاداری کنند. این حرف‌های دکتر شریعتی برای مردمِ زمانِ ما دیگر صدق نمی‌کند. تاریخ این حرفها دیگر گذشته است. امروزه، آغاز مجالس عزاداری با سخنرانیِ یک عالم دینی شروع می‎شود. عالم از سیره و سبک زندگی امام حسین و یارانش می‎گوید. از مسائل روز و خطراتی که در کمین اعتقادات مردم است می‎گوید و آگاهی میدهد. اصلا انقلاب شد که بتوان راحت‎تر از افکار حسین (ع) حرف زد و مردم را آشنا ساخت. کسی که از مجلس امام حسین بیرون می‎آید، تازه زندگی‎اش جهت و هدف مشخص می‎گیرد. تازه می‎فهمد نقشش در این دنیا چیست.

درباره عزاداری و ماتم گرفتن هم باید گفت، کسی که شیرینیِ این غم های مقدس را درک نکرده و ما را بواسطه‎ی اشک بر واقعه عاشورا ریختن و سینه زنی، آدم‎های غمگین و افسرده تصور می‎کنند، نباید توقع داشت غیر از این فکر کنند. مثل این است که برای یک شکر ندیده، از شیرینی شکر حرف بزنید. نشاطی که بعد از عزاداری امام حسین حاصل می‎شود، با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.

من فقط دلم می‎سوزد برای این آدمها. همیشه برایشان دعا می‎کنم که توفیق داشته باشند طعم این غم‎های مقدس را بچشند و بعد در این باره حرف بزنند.

 

پی نوشت:

خدا را شکر که عزادارِ حسینم.