سلام سامی یوسف!
خوبی؟
دوست دارم بدونم از اینکه خودتو یک بریطانیایی می دونی چه احساسی داری؟
راستش تا اونجایی که من شنیدم وطن آدم اونجاییه که آدم در اونجا متولد شده.
من در ایران سرافراز به دنیا اومدم. از 3 ماهگی تا 19 سالگی (پارسال) توی یک کشور عربی زندگی کردم. پدرم 32 ساله که توی اون کشوره و درآمدشو خرج خانواده اش و مردم شهر خودش توی ایران عزیز میکنه.
من هم مثل تو توی یک کشور دیگه بزرگ شدم... دوستانی اهل اونجا پیدا کردم. باهاشون صمیمی شدم. خاطره ها در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی از اونجا دارم. مدرسه ی اونجا درس خوندم... با مردم اونجا زندگی کردم... اما هیچ وقت نگفتم که من یک عرب هستم! همیشه داد زدم که من یک مسلمان ایرانی هستم. هرچند برای بعضیها خوشایند نبود اما من این رو با غرور و افتخار میگفتم چون از رسول خدا(ص) که تو ترانه هاتو براشون میخونی حدیثی خوندم که میفرمایند: حب الوطن من الایمان.
می خوام بهت بگم من اگه تو خود لندن هم دنیا اومده بودم هیچ وقت نمیگفتم اهل بریطانیا هستم. من ایران عزیز و تمدن چندین ساله اش رو با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم.
برای اینکه بدونی این چیزایی که گفتم شعار نیست باید بهت بگم با اینکه میتونستم توی بهترین دانشگاههای این کره خاکی تحصیل کنم اما ترجیح دادم بیام ایران و عشق کنم و همچنین درخواست خواهرم رو که میگفت یه سفر بیا اینجا و برو دادگاه آمریکا یه شهادت کوچیک بده تا گرین کارت و پاسپورتت جور شه رو رد کردم.
من تابعیت و ملیت خودم رو عوض نمی کنم.
من مسلمان ایرانی می مونم و برای دفاع از کشور عزیزم تلاش میکنم تا آخرین قطره خونم.
ازت دعوت میکنم که برای چند روز هم که شده برگردی ایران تا من چیزهایی رو اینجا نشونت بدم که عاشق اینجا بمونی تا بدونی چی رو با چی عوض کردی...
به امید دیدار
----------------------------------------------------------------
پ ن 1: حرفهای من به منظور رد این چهره اسلامی که برای معرفی اسلام تلاش میکنه نیست... من هنوزم همه ی ترانه هاشو با اشتیاق گوش میدم البته ترانه مادر رو دلم نمیکشه که بشنوم... احساس خوبی بهم دست نمیده...اما در کل به عنوان یک مسلمان من هم بهش افتخار میکنم...