من همیشه از شخصیت ابوذر-درود خدا بر او باد- خوشم میومده و میاد.
یک انسان عاشق، وظیفه شناس و موحد.
دکتر علی شریعتی-کتاب بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی-ص19:
«...ابوذر میشنود که ثروت بیکران عبدالرحمن را به مسجد آورده اند، چون این ثروت می باید به بیت المال برسد؛ و ثروت بطوری انبوه شده که عثمان در طرف دیگر آن دیده نمیشود و ابوذر می شنود که عثمان می گوید:«خدا عبدالرحمن را آمرزیده است(نه بیامرزد!) که خوب زندگی کرد و حالا هم رفت چنین ثروت خوبی بجا گذاشت.» ابوذر از شنیدن این سخن دیوانه میشود، دیوانه ای که چیزی نمیفهمد بطوریکه به طرف دربار عثمان میدود و در راه چیزی که با آن حمله کند نمی یابد، مگر استخوان شتری؛ و با همان حال و وضع وارد اتاق عثمان میشود و به او حمله میکند. اکنون مشاور عثمان یک یهودی بنام کعب الاحبار است که در زمان پیغمبر و ابوبکر و عمر مسلمان نشده، چون چیزی گیرش نمی آمد، و اما اکنون که زمان عثمان است و اطرافیانش غوطه ور در پول و طلا هستند، وقت آنست که او مسلمان بشود! عثمان هم برای اینکه مورد سرزنش و منع یاران صدیق پیغمبر واقع نشود او را به سمت مشاور خود برگزید.
وقتی که ابوذر وارد میشود،عثمان رو به مشاور خود میکند و میگوید:« آیا اگر مسلمانی خمس و زکات خود را داده باشد و کاخی بسازد یک خشتش از طلا و یک خشت از نقره، باز هم بر او ایرادی است؟» میگوید:« خیر هیچ اشکالی ندارد.» ابوذر با شنیدن این فتوی برانگیخته میشود. میگوید:«تو میخواهی دین ما را به ما بیاموزی؟» و بعد آیه ی کنز را میخواند. در آیه کنز مساله خمس و زکات مطرح نیست، بلکه به مساله گنج حمله شده است.
بعد با همان استخوان شتر به او حمله می کند و آن یهودی خود را پشت سر عثمان مخفی میکند. با این حال ابوذر ضربتی به او میزند که سرش می شکند. این نوع حساسیت از آن ابوذر است. خبری شنیده و چنین عکس العملی از خود نشان میدهد. عثمان ابوذر را میفرستد به شام که در دست معاویه است و حکومت آن یکی از پست های آب و نان دار میباشد. معاویه هم مشغول بنای کاخ سبز است. معاویه گرسنه در پول غوطه میخورد. چون اعراب جانشین خسروان ایران و قیصران روم شده اند، معماران یونانی و موسیقی دانان ایرانی مثل منصور را هم استخدام کرده که برایش کاخ بسازند و موسیقی بنوازد. ابوذر خود را مسـؤل میداند که هر روز مرتب به پای کاخ سبز برود و فریاد کند:
ای معاویه، اگر از مال مردم میسازی خیانت است و اگر از پول خود میسازی اسراف است. ای معاویه، گدایان را تو گدا نمودی و ثروتمندان را تو ثروتمند نمودی.
این حساسیت ابــــــــــوذر است.
...»
این یعنی:
فقط خدا...
وقتی چیزی بر خلاف حق و حقانیت باشه باید به مبارزه با آن پرداخت و حق همان خداست.
و من این حساسیت را می ستایم.
ابوذر یک وحشی بیابانی بود که پیامبر (ص) او را تربیت کرد.
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
پ ن: دوست دارم شخصیتی این چنینی داشتم.
و من دوست دارم.
من خیلی چیزارو دوست دارم اما نمیدونم چرا بهشون نمیرسم.
مگه نمیگن دوست داشتن و علاقه شرط شروعه و بعد میرسی به اون چیزی که میخای.
اما من همیشه توی مرحله اول می مونم.