باید یه واچپست تحویل میدادیم که بهه رشته تحصیلیمون ربط داشته باشه.
هر کسی یه چیزی رو انتخاب کرده بود... خیلی ها فیلم مستند راجع به بیوتکنولوژی دیده بودند و مقاله نوشته بودند، بعضیا راجع به ژنتیک و صحنه جرم، بعضیا راجع به بیوتکنولوژی و کشاورزی... بعضیا هم راجع به رویدادهای جدید بیوتکنولوژی...
من عنوان واچپستم رو گذاشتم " شنگول و منگول " و مقاله ای راجع به حیوانات تراریخته (transgenic animal) نوشتم. موقعی که برای ارائه مقاله ام رفتم ، مطمئن بودم همه تعجب خواهند کرد. وقتی عکس این دو بزغاله روی صفحه پروژکتور نمایش داده شد، با افتخار گقتم: "...و این هم شنگول و منگول". حس خیلی خوبی بهم دست داد. وقتی برام کف زدند ، احساس کردم برای هویتمه... فکرشو نمیکردم که استاد اینقدر استقبال کنه.
خیلی ها باورشون نمیشد که ایران همچنین فناوری داشته باشه. با تعجب می پرسیدند: "پس چرا ما چیزی نشنیدیم تو اخبار؟؟؟"
گفتم: خب برای اینکه همه همه نمیتونن پیشرفت ایران رو ببینند... یا تحریفش میکنن یا سانسور.
خدا رو هزارمرتبه شکر میکنم که مسلمان ایرانی هستم.
اگر همه هموطن های من به ارزش کشوری که داریم پی ببرند، هیچ کس نمی تونه پاشو از گلیم خودش درازتر کنه و حرف نامربوط بزنه...
اگر به تولیدات و حصولات کشورمون بها بدیم و همدیگر رو ترغیب کنیم که " ایرانی، ایرانی بخر" موجب دلگرمی تولیدکننده ها میشه. اگر تولیدکننده هامون به مردم کشورشون احترام بزارن و محصولات خوب با کیفیت خوب وارد بازار کنند، مردم هم ترغیب میشن ایرانی بخرن.
خیلی هامون غرب زدگی تو فکرامون هست اما حواسمون نیست. همینکه یه جنس ایرانی رو بی اعتنا از کنارش رد میشیم و به خارجیه که می رسیم کلی بَه بَه و چَه چَه سر میدیم،نشون میده توی شخصیت و شناخت هویتمون مشکل داریم.
گیرم که جنس ایرانی بد باشه، اما اگر فرهنگ خرید کالای ایرانی توی جامعه رایج شه، کم کم تولید کننده ها هم کیفیت رو بالا و بالاتر می برند، چون تامین میشن هم مادی و هم معنوی.
خیلی ها رو میشناسم از اطرافیان و فامیل وقتی خبر یه پیشرفت رو بهشون میدی یا یه محصول ایرانی رو نشونشون میدی، سریع شروع میکنن به مسخره کردن... حتی یه کم همت نمیکنن ببینن چیه...
اما من وقتی میرم تو فروشگاهی برای خرید، همین که شیشه ی خیارشور نمکین یا 1&1 رو میبینم سریع میگیرم تو دستم با یه غروری یه چند ثانیه ای نگاهش میکنم و بعد میندازم تو سبد . یا وقتی محصولات مانی با اون بسته بندی شیکش میبینم، دوست دارم مدتها بایستم و جمله " صنع فی ایران made in Iran" رو نگاه کنم... گاهی اوقات هم طوری میگیرم که بغل دستیم که داره خرید میکنه ببینه.:دی
هیچ وقت یادم نمیره وقتی که کالباس جونیکا آمل رو تو فروشگاه دانشگاه دیدم نزدیک بود از خوشحالی ذوق مرگ شم.
جا هایی که چشم و هم چشمی زیاده باید سعی کنیم با خرید و مصرف محصولات کشورمون، پیامی رو انتقال بدیم. مثلا وقتی یه دختر میخواد بره خونه بخت، مامان و باباهه خودشونو به آب و آتیش میزنن تا بهترین و معروفترین محصولات خارجی برای جهیزیه دخترش فراهم کنن که به بقیه بگن " ما اینیم!"
من اگه باشم همه رو از دم ایرانی میگیرم:دی.(هرچند که با جهیزیه دادند مخالم چون معتقدم یه بدعته)
اینجوری یه پیام انتقال داده میشه، اینکه خوشبختی یه دختر مسلمان ایرانی توی خرید کالاهای خارجی و بعضا صهیونیستی نیست.
اینکه باعث شیم توی فلان کشور موقعیت شغلی برای مردم اون کشور فراهم شه و توی ایران خودمون با نخریدن کالای ایرانی، موجب ورشکست شدن کارخونه شیم ظلمه به خدا....
اگه هدف مون از زندگی کردن مقدس باشه ، همه کارامون مقدس میشه.... برای همه کارامون حتی خرید کوچکترین چیزها دلیل و هدف مقدس خواهیم داشت.
خدایا منو جزو این آدم ها که هدف مقدس دارن قرار بده
آمین