سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/8/28
7:41 عصر

بدون عنوان

بدست الهام بانـــو

سلام

نمی دونم چرا نوشتنم نمیاد...

چند روزه نمیدونم چم شده...

پنجشنبه میلاد امام رضا (ع) هس...

قرار بود اون موقعه تو حرم درست تو صحن انقلاب روربرو گنبد طلایی باشم...

اما نشد... نشد... نشد...

یه مشکل کوچیک همه چیو بهم ریخت...

نطلبیدند...

اگه رفتین حرم برام دعا کنید... یه عالمه...

فعلا


دیدگاه
86/8/23
8:7 عصر

...

بدست الهام بانـــو

چند روزه دلم گرفته...

تو دلم غم نشسته


86/8/14
12:59 صبح

نامه ای به سامی یوسف!

بدست الهام بانـــو

سلام سامی یوسف!

خوبی؟

دوست دارم بدونم از اینکه خودتو یک بریطانیایی می دونی چه احساسی داری؟

راستش تا اونجایی که من شنیدم وطن آدم اونجاییه که آدم در اونجا متولد شده.

من در ایران سرافراز به دنیا اومدم. از 3 ماهگی تا 19 سالگی (پارسال) توی یک کشور عربی زندگی کردم. پدرم 32 ساله که توی اون کشوره و درآمدشو خرج خانواده اش و مردم شهر خودش توی ایران عزیز میکنه.

من هم مثل تو توی یک کشور دیگه بزرگ شدم... دوستانی اهل اونجا پیدا کردم. باهاشون صمیمی شدم. خاطره ها در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی از اونجا دارم. مدرسه ی اونجا درس خوندم... با مردم اونجا زندگی کردم... اما هیچ وقت نگفتم که من یک عرب هستم! همیشه داد زدم که من یک مسلمان ایرانی هستم. هرچند برای بعضیها خوشایند نبود اما من این رو با غرور و افتخار میگفتم چون از رسول خدا(ص) که تو ترانه هاتو براشون میخونی حدیثی خوندم که میفرمایند: حب الوطن من الایمان.

می خوام بهت بگم من اگه تو خود لندن هم دنیا اومده بودم هیچ وقت نمیگفتم اهل بریطانیا هستم. من ایران عزیز و تمدن چندین ساله اش رو با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم.

برای اینکه بدونی این چیزایی که گفتم شعار نیست باید بهت بگم با اینکه میتونستم توی بهترین دانشگاههای این  کره خاکی تحصیل کنم اما ترجیح دادم بیام ایران و عشق کنم و همچنین درخواست خواهرم رو که میگفت یه سفر بیا اینجا و برو دادگاه آمریکا یه شهادت کوچیک بده تا گرین کارت و پاسپورتت جور شه رو رد کردم.

من تابعیت و ملیت خودم رو عوض نمی کنم.

من مسلمان ایرانی می مونم و برای دفاع از کشور عزیزم تلاش میکنم تا آخرین قطره خونم.

ازت دعوت میکنم که برای چند روز هم که شده برگردی ایران تا من چیزهایی رو اینجا نشونت بدم که عاشق اینجا بمونی تا بدونی چی رو با چی عوض کردی...

به امید دیدار

----------------------------------------------------------------

پ ن 1: حرفهای من به منظور رد این چهره اسلامی که برای معرفی اسلام تلاش میکنه نیست... من هنوزم  همه ی ترانه هاشو با اشتیاق گوش میدم البته ترانه مادر رو دلم نمیکشه که بشنوم... احساس خوبی بهم دست نمیده...اما در کل به عنوان یک مسلمان من هم بهش افتخار میکنم...

 


86/8/8
2:19 عصر

قیصر

بدست الهام بانـــو

دیگر دلم هوای سرودن نمیکند...

قیصر امین پور رفت...

روحش شاد


86/8/1
9:50 صبح

به کدامین سو میرویم؟

بدست الهام بانـــو

چند شب پیش افتاده بودم رو خط وبگردی و تا خود صبح داشتم از این وبلاگ به اون وبلاگ سر میزدم. اما صبح فهمیدم چه کار بیهوده ای انجام دادم.

تنها چیزی که از این وبگردی طولانی عایدم شد، اختلاف و غرض ورزی بود و حرفهایی که بوی کینه میداد.

دعوا سر اختلافات بود. جنگ و جدل بر سر مذهب و دولت.

یه وبلاگ شیعه رو به باد انتقاد گرفته بود و شیعه رو جنایتکار جلوه میداد

اون یکی دیگه سنی رو.

در این بین خیلی ها هم وهابی ها و سلفی ها رو با شیعه و سنی اشتباه گرفته بودند.

یکی با دلایل غیر منطقی احمدی نژاد و دولت نهم رو غیرقانونی می دانست دیگری تا توانسته بود خاتمی و دولت سابق رو محکوم کرده بود.

خواستم تو هر ویلاگ که میرم نظراتم رو بیان کنم اما دیدم این رشته سر دراز دارد و بی خیال شدم.

اما...

تا خود صبح همش این شعار توی سرم میچرخید:

اتحاد ملی، انسجام اسلامی

------------------------------------------------

پ ن 1: یا خوندن این ویلاگا هر وقت یاد جمله ی یا ایها المسلون اتحدوا اتحدوا میوفتم، تو دلم غم میشینه.

تو دل من که حالا حالاها مونده تا به یک مسلمان واقعی بودن برسم طوفانی به پا شد؛ مردم شما فکر میکنید تو دل امام زمان(عج) چه خبره؟

پ ن 2: ایران اسلامی رو به آسونی به دست نیاوردیم که بخایم به خاطر حزب بازی چند نفر از دستش بدیم. اینها اگر ایران دوست بودند و ایران اسلامی براشون ارزشی داشت نمیامدن به خاطر منافع شخصی خودشون چهره ی دیگری رو خراب کنند.

خون شهدا رو با این بچه بازیها زیر پا لگدکوب نکنیم. فردای قیامت جواب شهدا رو چی میخوایم بدیم؟

 


<      1   2   3   4   5      >